نمایش نتایج: از 1 به 1 از 1

موضوع: [احکام]نماز مسافر[حد ترخّص][قصد اقامت و مسافت شرعى][حكم دانشجويان و روحانيون‏]

  1. #1
    مدیرکل انجمنهای نور آسمان vorojax آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jun 2008
    محل سکونت
    همشهری حضرت عشق
    نوشته ها
    7,305
    تشکر
    6
    تشکر شده 0 بار در 0 ارسال

    پیش فرض [احکام]نماز مسافر[حد ترخّص][قصد اقامت و مسافت شرعى][حكم دانشجويان و روحانيون‏]

    نماز مسافر



    حضرت آيت الله العظمى سيد على خامنه اى «خامنه اى»





    س 639: آيا وجوب قصر بر مسافر شامل همه نمازهاى فريضه مى‏شود يا اختصاص به بعضى از آنها دارد؟
    ج: وجوب قصر فقط در خصوصِ نمازهاى روزانه چهار ركعتى است كه عبارت از نمازهاى ظهر و عصر و عشاء است و نماز صبح و مغرب قصر نمى‏شود.
    س 640: شرائط وجوب قصر بر مسافر در نمازهاى چهار ركعتى كدام است؟
    ج: امور هشتگانه ذيل است:
    1 - سفر او به مقدار مسافت شرعى باشد يعنى رفتن يا برگشتن و يا رفت و برگشت او روى‏هم هشت فرسخ شرعى‏باشد، مشروط به اينكه رفتن او كمتر از چهار فرسخ نباشد.
    2 - از اول مسافرت قصد پيمودن هشت فرسخ را داشته باشد، بنابراين اگر از ابتدا قصد پيمودن هشت فرسخ را نداشته و يا قصد پيمودن كمتر از آن را داشته باشد و بعد از رسيدن به مقصد تصميم بگيرد به جائى برود كه فاصله آن با مكان اول كمتر از مسافت شرعى است، ولى از منزل تا آنجا به اندازه مسافت شرعى است، بايد نمازش را تمام بخواند.
    3 - در بين راه از قصد خود مبنى بر پيمودن مسافت شرعى برنگردد، بنابراين اگر در بين راه، پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردد شود، حكم سفر بعد از آن بر او جارى نمى‏شود، هر چند نمازهائى كه قبل از عدول از قصد خود به صورت شكسته خوانده، صحيح است.
    4 - قصد قطع سفر در اثناى پيمودن مسافت شرعى با عبور از وطن خود يا جائى كه مى‏خواهد ده روز يا بيشتر در آن جا بماند، نداشته باشد.
    5 - سفر از نظر شرعى براى او جايز باشد، بنابراين اگر سفر معصيت و حرام باشد، اعم از اينكه خودِ سفر حرام باشد مثل فرار از جنگ يا هدف از سفر، كار حرامى باشد مثل سفر براى راهزنى، حكم سفر را ندارد و نماز تمام است.
    6 - مسافر از كسانى كه خانه بدوش هستند، نباشد مانند بعضى از صحرانشينان كه محل زندگى ثابتى ندارند، بلكه در بيابانها گردش مى‏كنند و هر جا آب و علف و چراگاه پيدا كنند، مى‏مانند.
    7 - مسافرت را شغل خود قرار نداده باشد مانند باربر، راننده و ملوان و غيره و كسى كه شغل او در سفر است، ملحق به اينهاست.
    8 - به حد ترخص برسد و منظور از حد ترخص مكانى است كه در آنجا اذان شهر شنيده نمى‏شود و ديوارهاى شهر هم ديده نمى‏شود.

    آنكه شغلش مسافرت است يا سفر مقدمه شغل اوست‏

    س 641: كسى كه سفر مقدمه شغل اوست، آيا در سفرنمازش تمام و روزه‏اش صحيح است يا آن كه اين حكم اختصاص به كسى دارد كه شغل او حتما مسافرت باشد؟ اين گفته مرجع تقليد حضرت امام خمينى «قدس سره» كه مى‏فرمايد: كسى كه شغل او مسافرت است چه معنائى دارد؟ آيا كسى يافت مى‏شودكه خود سفر شغل او باشد؟ زيرا چوپان و راننده و ملوان و غير آن‏ها هم كارشان چوپانى و رانندگى و كشيترانى است و اصولا كسى كه سفر را به عنوان شغل خود برگزيده باشد، وجود ندارد.
    ج: كسى كه سفر مقدمه كار او است، اگر در خلال هر ده روز حداقل يك بار براى كار به محل كارش رفت و آمد نمايد، نمازش تمام و روزه‏اش صحيح است، و در كلمات فقهاء رضوان الله عليهم مراد از كسى كه شغل او مسافرت است، كسى است كه قوام كار او به سفر است مانند شغلهائى كه در سؤال ذكر شده است.
    س 642: نظر حضرتعالى درباره نماز و روزه كسانى كه به مدت معينى بيش از يك سال در شهرى براى كار اقامت مى‏كنند و يا سربازانى كه به مدت يك يا دو سال براى انجام خدمات سربازى در شهرى مى‏مانند، چيست؟ آيا بعد از هر سفرى بايد قصد اقامت ده روز كنند تا نمازشان تمام و روزه آنها صحيح باشد؟ و اگر قصد ماندن كمتر از ده روز را داشته باشند، نماز و روزه آنها چه حكمى دارد؟
    ج: اگر حداقل هر ده روز يكبار به خاطر شغل شان به محل كار سفر مى‏كنند، در غير سفر اول نمازشان تمام و روزه‏شان صحيح است، ولى در سفر اول، حكم ساير مسافرين را دارند، يعنى تا قصد اقامت ده روز را نكرده‏اند، نماز آنان شكسته است و روزه‏شان صحيح نيست.
    س 643: نماز و روزه خلبانان هواپيماهاى جنگى كه بيشتر روزها از پايگاه‏هاى هوائى‏شان اقدام به پرواز كرده و مسافتى بسيار بيشتر از مسافت شرعى را مى‏پيمايند و مرتب اين عمل را تكرار مى‏كنند، چه حكمى دارد؟
    ج: حكم آنان همان حكم ساير رانندگان و ملوانان و خلبانان هواپيماهاست، يعنى نماز آنها در سفر تمام و روزه‏شان صحيح است.
    س 644: آيا قبيله‏هائى كه يك يا دو ماه از قشلاق به ييلاق يا بر عكس منتقل مى‏شوند، ولى بقيه سال را در ييلاق يا قشلاق به سر مى‏برند، داراى دو وطن هستند؟ مسافرتهائى كه در ايام اقامت خود در يكى از اين دو مكان به مكان ديگر انجام مى‏دهند، از جهت قصر يا تمام بودن نماز چه حكمى دارد؟
    ج: اگر قصد نقل و انتقال هميشگى از ييلاق به قشلاق و بر عكس را دارند تا روزهائى از سال را در يكى و روزهائى را در ديگرى بگذرانند و هر دو مكان را براى زندگى دائمى خود انتخاب كرده باشند، هر يك از آن دو مكان وطن آنان محسوب مى‏شود و بر آنان در آن دو مكان حكم وطن جارى مى‏گردد، و اگر فاصله بين آن دو به مقدار مسافت شرعى باشد، در راه سفر از يكى به ديگرى، حكم ساير مسافرين را دارند.
    س 645: من كارمند يكى از ادارات دولتى شهر هستم. فاصله بين محل كار و محل سكونتم حدود سى و پنج كيلومتر است كه هر روز اين مسير را براى رسيدن به محل كارم طى مى‏كنم. اگر براى كار خاصى قصد كنم چند شب در شهر بمانم، نمازم چه حكمى دارد، آيا واجب است نماز را تمام بخوانم يا خير؟ به عنوان مثال هنگامى كه در روز جمعه براى زيارت اقوام به شهر سمنان مسافرت مى‏كنم، آيا واجب است نمازم را تمام بخوانم يا خير؟
    ج: اگر مسافرت به خاطر كارى كه هر روز براى آن سفر مى‏كنيد، نباشد، حكم سفر شغلى را ندارد، ولى اگر سفر بخاطر شغلى كه در محل كار داريد، باشد و در ضمنِ آن، اعمال خاصى از قبيل ديدن اقوام و دوستان را هم انجام مى‏دهيد و گاهى يك يا چند شب هم در آنجا مى‏مانيد، باعث تغيير حكم سفر شغلى نمى‏شود و نماز تمام و روزه صحيح‏است.
    س 646: اگر من در محل كارم پس از پايان وقت ادارى و انجام كارهاى ادارى كه به خاطر آن مسافرت كرده‏ام، به انجام كارهاى شخصى بپردازم. مثلا از ساعت هفت صبح تا دو بعد از ظهر كارهاى ادارى را انجام دهم و از آن به بعد مشغول انجام كارهاى شخصى شوم، نماز و روزه‏ام چه حكمى دارد؟
    ج: انجام‏كارهاى خصوصى در سفر شغلى ادارى بعد از پايان كار ادارى، حكم سفر شغلى را تغيير نمى‏دهد.
    س 647: نماز و روزه سربازانى كه مى‏دانند بيش از ده روز در مكانى مى‏مانند، ولى از خود اختيارى ندارند، چه حكمى دارد؟ اميدواريم فتواى حضرت امام «قدس سره» را هم بيان فرمائيد.
    ج: با اطمينان به اينكه ده روز يا بيشتر در يك مكان خواهند ماند، واجب است كه نماز خود را تمام بخوانند و روزه بگيرند. فتواى امام «قدس سره» هم همين است.
    س 648: نماز و روزه نيروهاى كادرى كه در استخدام ارتش يا سپاه پاسداران انقلاب اسلامى هستند و بيشتر از ده روز در پادگان و بيشتر از ده روز در مناطق مرزى مى‏مانند، چه حكمى دارد؟ خواهشمندم فتواى حضرت امام «قدس سره» را هم بيان فرمائيد.
    ج: اگر قصد اقامت ده روز يا بيشتر را درمكانى دارند و يا مى‏دانند كه ده روز يا بيشتر آن مقدار در آنجا خواهند ماند، واجب است كه نماز خود را تمام بخوانند و روزه هم بگيرند. فتواى امام «قدس سره» هم همين است.
    س 649: در رساله عمليه امام خمينى در بحث نماز مسافر، شرط هفتم، آمده است: «واجب است راننده در غير از سفر اول نماز خود را تمام بخواند ولى در سفر اول نمازش شكسته است هر چند طولانى باشد، آيا مقصود از سفر اول همان شروع حركت از وطن تا بازگشت به آن است يا با رسيدن به مقصد سفر اوّل تمام مى‏شود؟
    ج: اگر رفت و برگشت در نظر عرف، يك سفر محسوب شود مثل استادى كه از وطن براى تدريس به شهرى سفر كرده و هنگام عصر يا فرداى آن روز به مبدء بر مى‏گردد، در اين صورت، رفت و برگشت سفر اوّل محسوب مى‏شود. و در صورتى كه عرفا يك سفر نباشد مثل راننده‏اى كه براى حمل كالا به مقصدى حركت كرده و از آنجا به مكان ديگرى براى حمل مسافر يا كالاى جديد سفر نمايد وسپس به وطن مراجعت مى‏كند كه در اين فرض، سفر اوّل با رسيدن به مقصد، تمام مى‏شود.
    س 650: كسى كه رانندگى ماشين شغل ثابت و دائمى او نيست، ولى براى مدت كوتاهى وظيفه رانندگى به او محول مى‏شود مثل سربازانى كه وظيفه رانندگى را در پادگانها و پاسگاهها و غير آنها بر عهده مى‏گيرند، آيا اين افراد حكم مسافر را دارند يا آنكه واجب است نماز خود را تمام خوانده و روزه بگيرند؟
    ج: اگر از نظر عرف، رانندگى ماشين در آن مدت موقت شغل آنها محسوب شود، حكم ساير رانندگان را خواهند داشت.
    س 651: اگر ماشينِ راننده‏اى بر اثر حادثه‏اى براى مدتى متوقف شود و راننده براى تعمير و خريد لوازم به شهر ديگرى مسافرت نمايد، با توجه به اينكه با ماشين خود سفر نكرده، آيإ؛طط بايد در مانند اين سفر نمازش را تمام بخواند يا شكسته؟
    ج: اگر در اين سفر شغل او رانندگى نباشد و عرف هم اين سفر را سفر شغلى نداند، حكم ديگر مسافران را خواهد داشت.

    حكم دانشجويان و روحانيون‏

    س 652: دانشجويانى كه هر هفته حداقل دو روز براى تحصيل مسافرت مى‏كنند و يا كارمندانى كه هر هفته براى كارشان سفر مى‏كنند، چه حكمى دارند؟
    با توجه به اينكه آنها هر هفته مسافرت مى‏نمايند، ولى امكان دارد به خاطر تعطيلى دانشگاه يا كارشان به مدت يك ماه در وطن اصلى خود بمانند و در خلال آن مدت مسافرتى نمى‏كنند، آيا بعد از گذشت يك ماه كه سفر خود را دوباره آغاز مى‏كنند، نمازشان در سفر اول طبق قاعده شكسته و بعد از آن تمام است؟
    ج: در سفر براى تحصيل علم، نماز شكسته است و روزه هم صحيح نيست، اعم از اينكه سفرشان هفتگى باشد يا روزانه. ولى كسى كه براى كار آزاد يا ادارى، مسافرت مى‏كند، اگر بين وطن يا محل سكونت و محل كارش هر ده روز حداقل يك مرتبه رفت و آمد نمايد، بايد از سفر دوم به بعد نماز خود را تمام بخواند و روزه او هم صحيح است، و اگر بين دو سفرى كه براى كار كردن مى‏رود، ده روز در وطن يا جاى ديگرى بماند، در سفر اولى كه بعد از اقامت ده روزه براى كار كردن مى‏رود، نمازش شكسته است و نمى‏تواند روزه بگيرد.
    س 653: دبير شاغل در شهرستان رفسنجان مى‏باشم با توجه به پذيرفته شدن در مركز عالى ضمن خدمت و مأموريت به تحصيلى آموزش و پرورش، سه روز ابتداى هفته را در شهرستان كرمان اشتغال به تحصيل دارم و بقيه ايّام هفته را در شهرستان خود به خدمت مشغولم، نظر حضرتعالى در مورد احكام نماز و روزه اينجانب چه مى‏باشد، آيا حكم دانشجو بودن بر ما جارى است يا خير؟
    ج: اگر مأمور به تحصيل هستيد نماز شما تمام است و مى‏توانيد روزه بگيريد.
    س 654: اگر يكى از طلاب علوم دينى قصد داشته باشد تبليغ را شغل خود قرار دهد، آيا با اين فرض مى‏تواند در سفر نماز خود را تمام بخواند و روزه هم بگيرد؟ اگر شخصى براى كارى غير از تبليغ و ارشاد يا امر به معروف و نهى از منكر مسافرت نمايد، نماز و روزه‏اش چه حكمى دارد؟
    ج: اگر عرفا تبليغ و ارشاد يا امر به معروف و نهى از منكر شغل و كار او محسوب شود، در سفر براى انجام آن كارها حكم مسافرى را دارد كه به خاطر شغل و كارش سفر مى‏كند، و اگر زمانى براى كارى غير از ارشاد و تبليغ مسافرت كرد، در آن سفر مانند ساير مسافران نمازش شكسته است و روزه او صحيح نيست.
    س 655: كسانى كه مدت غير معينى مسافرت مى‏كنند مانند طلاب علوم دينى كه براى درس خواندن به حوزه علميه مى‏روند و يا كارمندان دولت كه براى كار به مدت غير معينى به شهرى اعزام مى‏شوند، نماز و روزه اين افراد چه حكمى دارد؟
    ج: بر محل تحصيل يا كار حكم وطن مترتب نيست، مگر آنكه آنقدر آنجا بمانند كه عرفا وطن آنها محسوب شود.
    س 656: طلبه علوم دينى در شهرى كه وطن او نيست زندگى مى‏كند، اگر قبل از قصد اقامه ده روز مى‏دانسته و يا قصد داشته كه به طور هفتگى به مسجدى كه بيرون شهر واقع است برود، آيا مى‏تواند قصد اقامت ده روز كند يا خير؟
    ج: هنگام قصد اقامت، قصد رفتن به كمتر از مسافت شرعى به مدت يك ساعت يا بيشتر تا ثلث روز يا شب ضرر به صحت قصد اقامت نمى‏زند و تشخيص اينكه مقصدى كه قصد رفتن به آنجا را دارد، آيا داخل در محل اقامت هست يا خير، موكول به نظر عرف است.

    قصد اقامت و مسافت شرعى‏

    س 657: من در جائى كار مى‏كنم كه كمتر از مسافت شرعى با شهر مجاور فاصله دارد و چون هيچيك از دو مكان، وطن من نيست، لذا در محل كارم قصد اقامت ده روز مى‏كنم تا نمازم را تمام خوانده و بتوانم روزه بگيرم، و هنگامى كه در محل كارم قصد اقامت ده روز مى‏كنم، در خلال آن مدت و بعد از آن قصد رفتن به شهر مجاور نمى‏كنم، حكم شرعى من در حالتهاى زير چيست؟
    1 - اگر قبل از پايان ده روز به خاطر حادثه‏اى يا كارى به آن شهر بروم و بعد از تقريبا دو ساعت، به محل كارم برگردم؟
    2 - اگر بعد از پايان ده روز به قصد رفتن به محله معينى به آن شهر بروم و از مقدار مسافت شرعى تجاوز نكنم و بعد از يك شب توقف، به محل اقامتم برگردم؟
    3 - بعد از پايان ده روز به قصد رفتن به محله معينى به آن شهر بروم، ولى بعد از رسيدن به آن محله، تصميم به رفتن به محله ديگرى كه با محل اقامت من بيشتر از مسافت شرعى فاصله دارد، بگيرم؟
    ج: 1 - 2: اگر از ابتداء، قصد خروج نداشته باشيد، بعد از استقرار حكم تمام بودن نماز در محل اقامت هر چند با خواندن حداقل يك نماز چهار ركعتى در آنجا باشد، خارج شدن از آنجا به مقدار كمتر از مسافت شرعى، در يك يا چند روز، به قصد اقامت ضرر نمى‏رساند، و در اين صورت فرقى نمى‏كند كه خروج قبل از پايان ده روز باشد يا بعد از آن، و تا مسافرت جديدى انجام نشده، نماز تمام و روزه صحيح است.
    3 - رفتن به محله‏هاى ديگر شهر محل اقامت، هر چند با محله قصد اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله داشته باشد، به قصد اقامت و حكم آن ضرر نمى‏رساند، ولى اگر پس از قصد اقامت در شهرى به شهر ديگرى كه با شهر محل اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله دارد برود، قصد اقامت قبلى وى به هم مى‏خورد و بعد از برگشت به محل اقامت، بايد دوباره قصد نمايد.
    س 658: اگر مسافر بعد از خروج از وطن، از راهى عبور كند كه صداى اذان وطن اصلى خود را بشنود و يا ديوار خانه‏هاى آن را ببيند، آيا به مسافت شرعى ضرر مى‏رساند؟
    ج: تا از وطن خود عبور نكرده، ضررى به مسافت شرعى نمى‏رساند و مسافرتش قطع نمى‏شود، ولى تا در داخل محدوده بين وطن و حد ترخص آن هست، حكم مسافر بر او جارى نمى‏شود.
    س 659: محل كار من كه در آنجا سكونت هم دارم، غير از وطن اصلى ام است و با آن بيش از مسافت شرعى فاصله دارد، و محل كارم را هم وطن خود قرار نداده‏ام و امكان دارد فقط براى چندين سال در آنجا بمانم. گاهى از آنجا براى انجام ماموريت ادارى به مدت دو يا سه روز در ماه خارج مى‏شوم، آيا هنگامى كه از شهرى كه در آن سكونت دارم به مقدارى بيش از مسافت شرعى خارج شده و بر مى‏گردم، واجب است در بازگشت قصد اقامت ده روز كنم يا خير؟ و اگر قصد اقامت ده روز واجب است، تا چه مسافتى، مى‏توانم به اطراف شهر بروم؟
    ج: اگر از شهرى كه در آن سكونت داريد، به مقدار مسافت شرعى خارج شويد، هنگام مراجعت بايد دوباره قصد اقامت ده روز نمائيد، و در صورتى كه قصد اقامت ده روز به طور صحيح تحقق پيدا كرد و حكم تمام خواندن نماز هر چند با خواندن حداقل يك نماز چهار ركعتى محقق شد در صورتى كه از ابتداء، قصد خروج به كمتر از مسافت شرعى داشته خروج به كمتر از مسافت شرعى به اندازه يك تا دو ساعت در يك يا چند روز كه مجموعا از مقدار ثلث روز يا شب تجاوز نكند، ضررى به حكم اقامت نمى‏زند، همچنانكه در خلال ده روز قصد خروج به باغها و مزرعه‏هاى محل اقامت، به قصد اقامت آسيبى نمى‏رساند.
    س 660: اگر شخصى براى چندين سال در چهار كيلومترى وطنش باشد و هر هفته به خانه‏اش برود، هنگامى كه اين شخص به محلى مسافرت كند كه فاصله آن با وطنش بيست و پنج كيلومتر و با مكانى كه چندين سال در آن درس خوانده است، بيست و دو كيلومتر است، نماز او چه حكمى دارد؟
    ج: اگر از وطنش به آنجا مسافرت كند، نماز قصر است.
    س 661: مسافرى قصد رفتن به سه فرسخى را دارد، ولى از ابتدا در نظر دارد كه در بين راه از راه فرعى براى انجام كار معينى به يك فرسخى برود و سپس داخل مسير اصلى شود و به سفر خود ادامه دهد، نماز و روزه اين مسافر چه حكمى دارد؟
    ج: حكم مسافر را ندارد و ضميمه كردن مقدار راهى كه با خروج از مسير اصلى و بازگشت به آن پيموده، براى تكميل مسافت شرعى كافى نيست.
    س 662: با توجه به فتواى امام خمينى «قدس سره» مبنى بر وجوب قصر نماز و افطار هنگام سفر به هشت فرسخى، اگر مقدار رفتن كمتر از چهار فرسخ باشد، ولى در بازگشت، به علت مشكلات راه و نبودن ماشين، مجبور به پيمودن مسافتى بيش از شش فرسخ شود، آيا بايد نماز را شكسته خواند و روزه را افطار كرد؟
    ج: اگر رفتن كمتر از چهار فرسخ باشد و مسير بازگشت هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، نماز تمام و روزه صحيح است.
    س 663: كسى كه از محل سكونت خود به محل ديگرى كه كمتر از مسافت شرعى است، سفر كند و در خلال ايام هفته چندين بار از آن محل به محله‏هاى ديگر برود، به طورى كه مجموع مسافت بيش از هشت فرسخ شود، چه وظيفه‏اى دارد؟
    ج: اگر هنگام خارج شدن از منزل قصد پيمودن مسافت شرعى را نداشته و فاصله بين مقصد اول و محله‏هاى ديگر هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، حكم مسافر را ندارد.
    س 664: اگر انسان به قصد رفتن به مكان معينى از شهر خود خارج شود و در آنجا به گردش بپردازد، آيا اين گردش جزء مسافتى كه از منزل پيموده، محسوب مى‏شود؟
    ج: گردش در مقصد جزء مسافت محسوب نمى‏شود.
    س 665: آيا هنگام قصد اقامت، جايز است نيّت خروج از محل اقامت به محل ديگرى را كه كمتر از چهار فرسخ با آن فاصله دارد بنمائيم؟
    ج: قصد خروج از محل اقامت به اندازه كمتر از مسافت شرعى اگر به صدق اقامت ده روز ضرر نزند مثل بيرون رفتن از آنجا به مدت چند ساعت از روز يا شب براى يك بار يا چند بار به شرطى كه مجموع ساعات خروج از يك سوم روز يا شب بيشتر نشود، در اين صورت، قصد خروج به قصد اقامت لطمه نمى‏زند.
    س 666: با توجه به اينكه رفت و آمد از محل سكونت به محل كار كه بيشتر از بيست و چهار كيلومتر از هم فاصله دارند، موجب مى‏شود كه نماز تمام خوانده شود، اگر من از شهرى كه در آن كار مى‏كنم به خارج از آن و يا شهر ديگرى كه فاصله آن با محل كارم به مقدار مسافت شرعى نيست، بروم و قبل از ظهر يا بعد از ظهر به محل كارم برگردم، آيا باز هم نمازم تمام است؟
    ج: به مجرد خارج شدن از محل كار به مقدار كمتر از مسافت شرعى، هر چند ارتباطى با كار روزانه شما نداشته باشد، حكم نماز و روزه شما در محل كار تغيير نمى‏كند، و فرقى هم نمى‏كند كه قبل از ظهر به محل كارتان برگرديد يا بعد از ظهر.
    س 667: من از اهالى اصفهان هستم و مدتى است كه در دانشگاهى در شاهين شهركه از توابع اصفهان است مشغول به كارم، و فاصله بين اصفهان و شاهين شهر كمتر از مسافت شرعى (در حدود بيست كيلومتر) است، ولى تا دانشگاه كه در اطراف شاهين شهر واقع شده، بيشتر از مسافت شرعى (در حدود بيست و پنج كيلومتر) است. با توجه به اينكه دانشگاه در شاهين شهر است و راه من از وسط شهر عبور مى‏كند، ولى مقصد اصلى من دانشگاه است، آيا مسافر محسوب مى‏شوم يا خير؟
    ج: اگر فاصله بين دو شهر كمتر از چهار فرسخ شرعى باشد، حكم سفر مترتب نمى‏شود.
    س 668: من هر هفته براى زيارت حضرت معصومه سلام الله عليها و انجام اعمال مسجد جمكران به شهر قم مسافرت مى‏كنم، آيا در اين سفر نمازم را تمام بخوانم يا شكسته؟
    ج: در اين سفر حكم ساير مسافرين را داريد و نماز شما قصر است.
    س 669: محل تولد من شهر كاشمر است و از سال 1345 هجرى شمسى تا سال 1369 ساكن تهران بوده‏ام و آنجا را وطن براى خود انتخاب كردم، و مدت سه سال است كه همراه با خانواده‏ام براى ماموريت ادارى به بندرعباس آمده و كمتر از يك سال ديگر به شهر تهران كه وطن من است، باز خواهم گشت. با توجه به اينكه در مدتى كه در بندرعباس هستم، هر لحظه امكان دارد براى مأموريت به شهرهاى تابع بندرعباس بروم و مدتى در آنجا بمانم و زمان مأموريت‏هاى ادارى هم كه به من ارجاع مى‏شود، قابل پيش بينى نيست، خواهشمندم اولا حكم نماز و روزه مرا بيان فرمائيد.
    ثانيا: با توجه به اينكه در اغلب اوقات يا در بعضى از ماههاى سال براى چند روز در مأموريت ادارى به سر مى‏برم، آيا كثير السفر محسوب مى‏شوم يا خير؟
    ثالثا: با توجه به اينكه همسرم خانه‏دار و متولد تهران است و با من به بندرعباس آمده و ساكن آن شده است، حكم شرعى نماز و روزه وى چيست؟
    ج: نماز و روزه شما در محل كار فعلى تان كه وطن شما نيست، حكم نماز و روزه مسافر را دارد، يعنى نماز شكسته است و روزه‏تان صحيح نيست، مگر آنكه در آنجا قصد اقامت ده روز كنيد و يا در هر ده روز حداقل يك بار به خاطر كارى كه مربوط به وظيفه شما است، مسافرت نمائيد؛ و اما همسرتان كه در محل كار همراه شما است، اگر قصد اقامت ده روز كرده باشد، نماز وى تمام و روزه‏اش صحيح است و در غير اين صورت نمازش شكسته است و نمى‏تواند روزه بگيرد.
    س 670: شخصى قصد اقامت ده روز در جائى كرده است، بخاطر اينكه مى‏دانسته كه ده روز در آنجا مى‏ماند و يا تصميم بر ماندن داشته است ولى بعد از آنكه با خواندن يك نماز چهار ركعتى، حكم تمام خواندن نماز بر او مترتب شد، مسافرتى غير ضرورى براى وى پيش مى‏آيد، آيا رفتن به آن سفر براى او جايز است؟
    ج: سفر او اشكال ندارد، هر چند غير ضرورى باشد.
    س 671: اگر فردى براى زيارت حرم امام رضا «عليه‏الصلوة و السلام» مسافرت نمايد و با آنكه مى‏داند كمتر از ده روز در آنجا خواهد ماند ولى براى اينكه نمازش تمام باشد، قصد اقامت ده روز مى‏كند، اين كار او چه حكمى دارد؟
    ج: اگر مى‏داند كه در آنجا ده روز نمى‏ماند، قصد اقامت ده روز معنا و اثرى ندارد و بايد در آنجا نمازش را شكسته بخواند.
    س 672: مأمورين غير محلى كه هيچگاه ده روز در شهر محل كار نمى‏مانند، ولى مسافرت آنان كمتر از مسافت شرعى است، از جهت تمام يا شكسته بودن نماز چه وظيفه‏اى دارند؟
    ج: اگر فاصله بين وطن و محل كار آنها به مقدار مسافت شرعى ولو تلفيقا نباشد، احكام مسافر را ندارند، و كسى كه بين وطن و محل كارش به مقدار مسافت شرعى فاصله باشد، اگر حداقل هر ده روز يك بار بين آن دو رفت و آمد مى‏كند، نمازش را بايد تمام بخواند، ولى هر گاه ده روز يا بيشتر در وطن يا محل كار اقامت كند، در سفر اول بعد از ده روز، حكم ساير مسافرين را خواهد داشت.
    س 673: كسى كه به جائى مسافرت كرده و نمى‏داند چه مقدار در آنجا خواهد ماند، ده روز يا كمتر، چگونه بايد نماز بخواند؟
    ج: وظيفه شخص مردد تا سى روز قصر است و از آن به بعد بايد نمازش را تمام بخواند، هر چند در همان روز بخواهد برگردد.
    س 674: كسى كه در دو مكان تبليغ مى‏كند و قصد اقامت ده روز هم در آن منطقه دارد، نماز و روزه‏اش چه حكمى دارد؟
    ج: اگر از نظر عرف دو مكان محسوب شوند، قصد اقامت در هر دو محل و يا در يكى از آن دو با قصد رفت و آمد به مكان ديگر در خلال ده روز، صحيح نيست.

    حد ترخّص‏

    س 675: در آلمان و بعضى از كشورهاى اروپائى، گاهى فاصله بين بعضى از شهرها (يعنى فاصله تابلوهاى خروجى شهرى و ورودى شهر ديگر) به صد متر نمى‏رسد، حتى بعضى از خانه‏ها و خيابان‏هاى دو شهر كاملا به هم متصل هستند، حد ترخص اين موارد چگونه است؟
    ج: با فرض اتصال يكى از دو شهر به ديگرى به نحوى كه در سؤال آمده است، آن دو، حكم دو محله يك شهر را دارند كه خروج از يكى به ديگرى مسافرت محسوب نمى‏شود تا نياز به حد ترخص باشد.
    س 676: معيار حد ترخص شنيدن اذان و ديدن ديوارهاى شهر است، آيا يكى از آن دو كافى است يا اينكه بايد هر دو با هم وجود داشته باشند؟
    ج: احوط، رعايت هر دو علامت است، هر چند بعيد نيست كه شنيده نشدن اذان براى تعيين حد ترخص كافى باشد.
    س 677: آيا معيار حد ترخص شنيدن صداى اذان از خانه‏هاى طرفى است كه مسافر از آن طرف شهر خارج يا داخل آن مى‏شود، يا اينكه معيار اذان وسط شهر است؟
    ج: معيار، شنيدن اذان آخر شهر از طرفى است كه مسافر از آن خارج و يا داخل آن مى‏شود.
    س 678: در اينجا بين اهالى يكى از نواحى راجع به مسافت شرعى اختلاف وجود دارد. عده‏اى مى‏گويند كه ديوارهاى آخرين خانه‏هاى منطقه كه به هم متصل هستند، ملاك است. عده‏اى هم معتقدند كه بايد مسافت را از كارخانه‏ها و شهركهاى پراكنده‏اى كه بعد از خانه‏هاى شهر واقع شده است، محاسبه كرد، سؤال اين است كه آخر شهر كجاست؟
    ج: تعيين آخر شهر موكول به نظر عرف است. اگر در نظر عرف كارخانه‏ها و شهركهاى پراكنده اطراف شهر جزو شهر نباشد، مسافت را از آخر خانه‏هاى شهر بايد حساب نمود.

    سفر معصيت‏

    س 679: اگر انسان بداند در سفرى كه مى‏خواهد برود، مرتكب معاصى و محرمات خواهد شد، آيا نمازش شكسته است يا تمام؟
    ج: مادامى كه سفر او به خاطر ترك واجب يا فعل حرامى نباشد، نماز او مانند ساير مسافران شكسته است.
    س 680: كسى كه بدون قصد معصيت مسافرت كند، ولى در بين راه براى ادامه و تكميل سفر قصد ارتكاب معصيت نمايد، آيا نمازش را بايد تمام بخواند يا شكسته؟ آيا نمازهاى شكسته‏اى كه در طول راه خوانده، صحيح است يا خير؟
    ج: واجب است از زمانى كه قصد استمرار سفر به خاطر معصيت كرده، نمازش را تمام بخواند و نمازهائى را كه پس از تصميم به ادامه سفر به قصد ارتكاب گناه، شكسته خوانده است، بايد اعاده كند و تمام بخواند.
    س 681: سفر براى تفريح يا خريد مايحتاج زندگى با فرض فراهم نبودن مكانى براى نماز و مقدمات آن در مسافرت، چه حكمى دارد؟
    ج: اگر بداند كه در مسافرت مبتلا به ترك بعضى از واجبات نماز مى‏شود، احوط اين است كه به آن سفر نرود، مگر آنكه ترك آن براى او ضرر يا مشقت داشته باشد. در هر صورت جايز نيست نماز را در هيچ حالى ترك نمايد.

    احكام وطن‏

    س 682: من متولد شهر تهران هستم و پدر و مادرم در اصل از اهالى شهر «مهدى شهر» هستند، لذا چندين بار در طول سال به آنجا سفر مى‏كنند و من هم همراه آنان مى‏روم، با توجه به اينكه من قصد بازگشت به «مهدى شهر» را براى سكونت ندارم، بلكه قصد دارم در تهران بمانم، نماز و روزه‏ام چه حكمى دارند؟
    ج: در فرض مذكور، نماز و روزه شما در وطن اصلى پدر و مادرتان، حكم نماز و روزه ساير مسافرين را دارد.
    س 683: من شش ماه از سال را در شهرى و شش ماه را در شهر ديگرى كه محل تولدم و محل سكونت من و خانواده‏ام است، زندگى مى‏كنم، ولى در شهر اول به طور متوالى و مستمر ساكن نيستم، مثلا دو هفته يا ده روز و يا كمتر در آن مى‏مانم و سپس به محل تولد و سكونت خانواده‏ام بر مى‏گردم، سؤال من اين است كه اگر قصدماندن كمتر از ده روز را در شهر اول داشته باشم، آيا حكم مسافر را دارم يا خير؟
    ج: اگر آن شهر وطن اصلى شما نباشد و قصد توطن در آنجا را هم نداشته باشيد، در صورتى كه قصد اقامت كمتر از ده روز را داشته باشيد، حكم ساير مسافرين را داريد، مگر آنكه آنجا محل كار شما باشد و حداقل هر ده روز يكبار جهت كار به آنجا رفت و آمد داشته باشيد كه در اين صورت نماز شما تمام و روزه‏تان صحيح است.
    س 684: حدود دوازده سال است كه در شهرى بدون اينكه قصد زندگى دائمى در آن را داشته باشم، ساكن هستم. آيا اين شهر وطن من محسوب مى‏شود؟ چه مدتى لازم است تا آن شهر وطن من شود و چگونه مى‏توان احراز كرد كه عرف آنجا را وطن من مى‏داند؟
    ج: تا وقتى كه انسان، جائى را براى ماندن هميشگى انتخاب نكرده، وطن او محسوب نمى‏شود. مگر اين كه بدون قصد آن قدر بماند كه عرفا، وطن او محسوب شود و احراز نظر عرف به عهده مكلف است.
    س 685: وطن شخصى تهران است و در حال حاضر قصد دارد در يكى از شهرهاى نزديك تهران ساكن شده و آن را وطن خود قرار دهد، ولى چون محل كسب و كار روزانه‏اش در تهران است، نمى‏تواند ده روز در آنجا بماند، چه رسد به شش ماه، بلكه هر روز به محل كارش مى‏رود و شب به آنجا برمى‏گردد، نماز و روزه او در آن شهر چه حكمى دارد؟
    ج: شرط تحقق عنوان وطن جديد اين نيست كه انسان بعد از قصد توطن و سكونت در شهرى، شش ماه به طور مستمر در آنجا بماند، بلكه بعد از اينكه آنجا را به عنوان وطن جديد انتخاب نمود و با اين قصد، مدتى (اگر چه فقط شبها) آنجا سكونت نمود، وطن او محسوب مى‏شود.
    س 686: محل تولد من و همسرم شهر كاشمر است، ولى بعد از استخدام در يكى از ادارات دولتى، به نيشابور منتقل شدم، پدر و مادر ما هنوز در زادگاهمان زندگى مى‏كنند، در ابتداى رفتن به نيشابور، از وطن اصلى خود اعراض كرديم، ولى اكنون بعد از پانزده سال از اين امر منصرف شده‏ايم، خواهشمندم به سؤالات زير پاسخ فرمائيد:
    1 - هنگامى كه به خانه پدر و مادرمان مى‏رويم و چند روز نزد آنها مى‏مانيم، وظيفه من و همسرم راجع به نماز چيست؟
    2 - فرزندان ما كه در محل سكونت فعلى ما (نيشابور) متولد شده و در حال حاضر به سن بلوغ رسيده‏اند، هنگامى كه به شهر پدرى مان (كاشمر) رفته و چند روز نزد آنها مى‏مانيم، چه وظيفه‏اى دارند؟
    ج: بعد از آنكه از وطن اصلى تان «كاشمر» اعراض كرديد، ديگر حكم وطن در آنجا بر شما جارى نمى‏شود، مگر آنكه دوباره براى زندگى به آنجا برگشته وبا قصد زندگى دائم مدتى در آنجا اقامت كنيد و اين شهر نسبت به فرزندان شما هم حكم وطن را ندارد و همه شما در آنجا حكم مسافر را داريد.
    س 687: شخصى داراى دو وطن است، در نتيجه نماز خود را در هر دو مكان تمام مى‏خواند و روزه هم مى‏گيرد، آيا واجب است كه همسر و فرزندان تحت تكفل وى در اين مسأله از سرپرست خود تبعيت نمايند يا اينكه مى‏توانند مستقل از او عمل كنند؟
    ج: زن مى‏تواند وطن جديد شوهرش را وطن خود قرار ندهد، ولى فرزندان اگر صغير باشند و در تصميم‏گيرى و كسب درآمد مستقل نباشند و يا در اين مسأله تابع اراده پدر باشند، وطن جديد پدر، وطن آنها هم محسوب مى‏شود.
    س 688: اگر زايشگاه خارج از وطن پدر باشد و مادر ناچار باشد كه چند روزى براى وضع حمل به زايشگاه منتقل شود و بعد از تولد فرزند برگردد، وطن اين طفل كجاست؟
    ج: اگر زايشگاه در وطن پدر و مادر كه در آن زندگى مى‏كنند قرار داشته باشد، همانجا وطن اصلى كودك هم خواهد بود، در غير اين صورت مجرد تولد در شهرى باعث نمى‏شود كه آنجا وطن او شود، بلكه وطن وى همان وطن پدر و مادر است كه بعد از تولد به آنجا برده شده و با آنها زندگى مى‏كند.
    س 689: چند سال است كه شخصى در شهر اهواز سكونت دارد ولى آنجا را به عنوان وطن دوم خود قرار نداده است، اگر از آن شهر به مقدار بيشتر يا كمتر از مسافت شرعى خارج شود، هنگام بازگشت مجدد به آنجا، نماز و روزه او چه حكمى دارد؟
    ج: بعد از آنكه قصد اقامت در اهواز كرد و حكم تمام خواندن نماز با بجا آوردن حداقل يك نماز چهار ركعتى بر او مستقر شد، تا از آنجا به مقدار مسافت شرعى و يا بيشتر خارج نشده، نمازش تمام و روزه او صحيح است. ولى اگر به آن مقدار از آنجا خارج شود، حكم ساير مسافرين را خواهد داشت.
    س 690: من فردى عراقى هستم كه قصد اعراض از وطنم عراق را دارم، آيا همه ايران را وطن خود قرار دهم يا منطقه‏اى را كه در آن ساكن هستم و يابراى انتخاب وطن حتما بايد خانه‏اى بخرم؟
    ج: در وطن جديد، قصد توطن در شهر خاص و معين و سكونت در آن به مدتى كه انسان عرفا اهل آنجا محسوب شود، شرط است، ولى تملك خانه يا غير آن شرط نيست.
    س 691: كسى كه قبل از بلوغ از محل تولد خود به شهر ديگرى مهاجرت نمايد و به مسأله اعراض از وطن آگاه نباشد، الآن كه به سن تكليف رسيده، نسبت به نماز و روزه‏اش در آنجا چه وظيفه‏اى دارد؟
    ج: اگر از محل تولد به تبعيت از پدرش مهاجرت كند و پدر وى قصد بازگشت به آنجا را براى زندگى نداشته باشد، آن مكان براى او حكم وطن را ندارد.
    س 692: اگر شخصى وطنى داشته باشد كه در حال حاضر در آن سكونت نمى‏كند، ولى گاهى با همسرش به آنجا مى‏رود، آيا همسر او در آنجا بايد مانند وى نمازش را تمام بخواند يا خير؟ و اگر همسرش تنها به آنجا برود نمازش چه حكمى دارد؟
    ج: مجرد اينكه آن مكان وطن شوهر اوست باعث نمى‏شود كه وطن وى هم باشد و بر او در آنجا احكام وطن جارى شود.
    س 693: آيا محل كار حكم وطن را دارد؟
    ج: اشتغال به كارى در مكانى موجب نمى‏شود كه آن مكان وطن گردد، ولى اگر از محل سكونت تا محل كار كه به مقدار مسافت شرعى با هم فاصله دارند، در هر ده روز حداقل يك مرتبه رفت و آمد نمايد، نماز وى در آنجا تمام و روزه‏اش صحيح است.
    س 694: مراد از اعراض از وطن چيست؟ آيا مجرد ازدواج زن و رفتن وى همراه شوهر به هر جائى كه او مى‏خواهد، اعراض محسوب مى‏شود يا خير؟
    ج: مراد از اعراض، خروج از وطن با تصميم بر عدم بازگشت به آن براى سكونت است. و مجرد رفتن زن به‏خانه‏شوهر در شهر ديگر، مستلزم اعراض از وطن اصلى‏اش نيست.
    س 695: خواهشمنديم نظر خود را درباره وطن اصلى و وطن دوم بيان فرمائيد.
    ج: وطن اصلى جائى است كه انسان در آن متولد شده و مدتى در آن بوده و رشد و نمو پيدا كرده است.وطن دوم هم جائى است كه مكلّف آن را براى سكونت دائم، ولو براى چند ماه در هر سال، برگزيده است.
    س 696: پدر و مادر من از اهالى شهر ساوه هستند و هر دو در كودكى به تهران آمده و در آن سكونت كرده‏اند. بعد از ازدواج به شهر چالوس رفته و در آن ساكن شده‏اند، زيرا محل كار پدرم آنجا بوده است. بنابراين من در تهران به دنيا آمده، ولى هرگز در آن اقامت نكرده‏ام، در تهران و ساوه چگونه نماز بخوانم؟
    ج: اگر بعد از تولد در تهران، در آنجا رشد و نمو نكرده باشيد، تهران وطن اصلى شما محسوب نمى‏شود، بنابراين اگر تهران و ساوه را به عنوان وطن اتخاذ نكرده باشيد، در آنجا حكم وطن بر شما جارى نمى‏شود.
    س 697: شخصى از وطنش اعراض نكرده است و در حال حاضر حدود شش سال است كه در شهر ديگرى اقامت دارد، در صورتى كه به وطن خود برگردد، با توجه به اينكه بر تقليد امام راحل «قدس سره» باقى مانده، آيا نماز خود را بايد تمام بخواند يا شكسته؟
    ج: تا از وطن سابق خود اعراض نكرده، حكم وطن نسبت به او باقى است و نماز وى در آنجا تمام و روزه‏اش صحيح است.
    س 698: دانشجوئى خانه‏اى را در شهر تبريز براى تحصيل در دانشگاه آن به مدت چهار سال اجاره كرده است، همچنين وى در صورت امكان، قصد ماندن دائمى در تبريز را دارد، در حال حاضر در ايام ماه مبارك رمضان گاهى به وطن اصلى‏اش رفت و آمد مى‏كند، آيا آن دو مكان، براى او دو وطن محسوب مى‏شوند؟
    ج: اگر در حال حاضر قصد قطعى بر توطّن در محل تحصيل نداشته باشد، آنجا حكم وطن را براى او نخواهد داشت. ولى حكم وطن بودن وطن اصلى او تا زمانى كه از آن اعراض نكرده، نسبت به وى باقى است.
    س 699: من در شهر كرمانشاه به دنيا آمده‏ام و شش سال است كه در تهران ساكن هستم و بدون اينكه از وطن اصلى خود اعراض كرده باشم، قصد توطن در تهران كرده‏ام. اگر در هر يك يا دو سال از منطقه‏اى به منطقه ديگرى از مناطق تهران منتقل شوم، نماز و روزه‏ام در آنجا چه حكمى دارد؟ و چون بيشتر از شش ماه است كه در منطقه جديدى از تهران ساكن هستيم، آيا آنجا براى ما حكم وطن را دارد يا خير؟ هنگامى كه در طول روز به مناطق مختلف تهران رفت و آمد مى‏كنيم، نماز و روزه ما چه حكمى دارد؟
    ج: اگر در تهران فعلى و يا محله‏اى از آن قصد توطن نموده‏ايد، سراسر آنجا وطن شما محسوب مى‏شود، و در تمامى محله‏هاى تهران حكم وطن بر شما جارى است ونمازتان تمام و روزه شما صحيح است و تردد شما در تهران فعلى حكم سفر را ندارد.
    س 700: محل كار و سكونت فعلى شخصى از اهالى روستا در تهران است و پدر و مادر او در روستا زندگى مى‏كنند و در آن ملك و آب دارند، اين شخص براى ديدار و كمك به آنجا مى‏رود، ولى تمايلى به بازگشت به آنجا براى سكونت ندارد، با توجه به اينكه آنجا زادگاه وى است، نماز و روزه‏اش در آنجا چه حكمى دارد؟
    ج: اگر قصد مراجعت به آن روستا براى سكونت و زندگى ندارد، بلكه تصميم به عدم مراجعت دارد، حكم وطن بر او در آنجا جارى نمى‏شود.
    س 701: آيا محل تولد شخص هر چند در آنجا ساكن نباشد، وطن محسوب مى‏شود؟
    ج: اگر در آنجا مدتى مانده و رشد و نمو كرده باشد، تا از آن اعراض نكرده است، حكم وطن را دارد و در غير اين صورت حكم وطن ندارد.
    س 702: نماز و روزه كسى كه سالهاى زيادى (نه سال) در سرزمينى كه وطن او نيست، زندگى مى‏كند، و در حال حاضر ممنوع الورود به وطن خود است، ولى يقين دارد كه روزى به آن باز خواهد گشت، چه حكمى دارد؟
    ج: نماز و روزه او در كشورى كه فعلا در آن ساكن است، حكم نماز و روزه ساير مسافرين را دارد.
    س 703: شش سال از عمرم را در روستائى و هشت سال را در شهرى گذرانده و در حال حاضر براى تحصيل به مشهد آمده‏ام، نماز و روزه‏ام در هر يك از اين مكانها چه حكمى دارد؟
    ج: تا از روستاى محل تولد اعراض نكرده‏ايد، براى شما نسبت به نماز و روزه، حكم وطن را دارد و در مشهد تا قصد توطن در آن نكرده‏ايد، حكم مسافر را داريد، و شهرى هم كه چندين سال در آن ساكن بوده‏ايد، اگر آن را به عنوان وطن انتخاب كرده باشيد، تا از آن اعراض نكرده‏ايد، حكم وطن را براى شما دارد و در غير اين صورت در آن حكم مسافر را خواهيد داشت.

    تبعيت زن و اولاد در وطن‏

    س 704: آيا زن در وطن و اقامت تابع شوهر است؟
    ج: مجرد زوجيّت موجب تبعيّت قهرى نمى‏شود، و زن مى‏تواند در انتخاب وطن و قصد اقامت تابع شوهر خود نباشد. بله، اگر زن در انتخاب وطن و اعراض از آن تابع اراده همسرش باشد، قصد شوهرش براى او كافى است و شهرى كه همسرش با او براى زندگى دائم و به قصد توطن به آنجا رفته است، وطن وى هم محسوب مى‏شود و همچنين اعراض شوهر او از وطن مشتركشان با خروج از آن و رفتن به جائى ديگر، اعراض او از وطن هم محسوب مى‏گردد، و براى اقامت ده روز در سفر، اطلاع او از قصد شوهرش مبنى بر اقامت ده روز با اين فرض كه وى تابع اراده شوهر است براى وى كافى است، بلكه اگر مجبور به همراهى با شوهرش در مدت اقامت در آنجا باشد، نيز حكم همين است.
    س 705: جوانى با زنى از شهرى ديگر ازدواج نموده است، هنگامى كه اين زن به خانه پدرش مى‏رود، نمازش قصر است يا تمام؟
    ج: تا زمانى كه از وطن اصلى خود اعراض نكرده، نمازش در آنجا تمام است.
    س 706: آيا زن و فرزندان مشمول مسأله «1284» رساله حضرت امام «قدس سره» هستند؟ يعنى در تحقق سفر آنها قصد سفر توسط آنان شرط نيست؟ و آيا وطن پدر موجب تمام بودن نماز كسانى كه تابع وى هستند، مى‏گردد؟
    ج: اگر در سفر تابع پدر ولو قهرا باشند، قصد پدر براى پيمودن مسافت در صورت اطلاع آنان از آن كافى است. ولى در انتخاب وطن و اعراض از آن، اگر در تصميم‏گيرى و زندگى مستقل نباشند، يعنى بر حسب طبيعت و ارتكازشان تابع اراده پدر باشند، در اعراض از وطن سابق و اتخاذ وطن جديد كه پدر با آنها براى زندگى دائمى به آنجا رفته است، تابع وى خواهند بود.

    احكام بلاد كبيره‏

    س 707: نظر جنابعالى درباره شهرهاى بزرگ از جهت قصد توطن يا اقامت ده روز در آنها چيست؟
    ج: در احكام مسافر و قصد توطن و قصد اقامت ده روز فرقى بين شهرهاى بزرگ و معمولى نيست و حتى با قصد توطن در يك شهر بزرگ و مدتى در آنجا ماندن، بدون معين كردن محله خاصى از آن، تمام آن شهر حكم وطن را درباره او پيدا خواهد كرد. همچنين اگر قصد اقامت ده روز در مانند اين شهر نمايد، بدون اينكه محله خاصى از آن را قصد نمايد، حكم تمام بودن نماز و صحّت روزه در مورد او در تمام محله‏هاى آن شهر جارى خواهد بود.
    س 708: شخصى از فتواى امام «قدس سره» در مورد اينكه تهران از بلاد كبيره است، مطلع نبوده و پس از پيروزى انقلاب اسلامى به فتواى امام «قدس سره» علم پيدا كرده است، نماز و روزه‏اى را كه به نحو متعارف به جا آورده، چه حكمى دارد؟
    ج: اگر در حال حاضر بر تقليد امام «قدس سره» در آن مسأله باقى باشد، واجب است كه اعمال گذشته‏اش را كه با فتواى امام «قدس سره» منطبق نيست، تدارك نمايد، به اين معنى كه نمازهائى را كه به جاى شكسته، تمام خوانده به صورت شكسته قضا كند و روزه‏هائى را كه در حال مسافرت گرفته است، قضا نمايد.
    اللهم عجل لولیک الفرج


    لــــطــف الــــهـی بکند کار خویش
    مـژده رحـــــمــــــت برساند سروش




  2. # ADS
    Circuit advertisement
    تاریخ عضویت
    Always
    محل سکونت
    Advertising world
    نوشته ها
    Many

     

    حرز امام جواد

     

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کی میاد بریم مالتا زندگی کنیم؟
    توسط پولدار در انجمن انجمن متفرقه
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 18-11-2010, 11:48

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  
کانال سپاه